در سمت دوست...

شاید یکی دیگر از علت های اینکه ما نمیتونیم با خدا ارتباط پیدا کنیم اینه که ما اصلا خدا رو پیدا نکردیم یعنی از ته دل حسش کنیم

و هر کس خدا رو پیدا کرد ، اون خوشبخت واقعیه!!

اگرمیخواید ببینید که چجوری خدا رو باید پیدا کرد به این داستان توجه کنید

««روزی فردی نزد امام صادق اومد، با بی ادبی تمام گفت کی گفته خدا وجود داره ؟؟ من که چیزی نمیبینم ؟؟ تا حالا هم چیزی از او نخواستم ، و زنده هستم و هیچ مشکلی هم ندارم.

امام صادق علیه السلام به اون فرد ابتدا سلام کرد و کلی آن فرد رو مورد عزت و اکرام خودشون قرار دادند. بعد به او گفتند: میخواهی بدانی که کجا تو خدا را پیدا کردی ؟؟ و از او چیزی خواستی و او هم به درخواستت جواب داد و حاجتت را داد ؟؟ فرد که با تعجب کامل از ادب و احترام امام تعجب کرده بود گفت : آری، آگاهم کن..

امام با استفاده از علم غیبی که خدا به ایشون اعطا کرده بود از سفر دریایی که اون فرد کرده بود تعریف کرد . اون فرد با کمال تعجب نگاه میکرد و همواره حرف های امام رو تائید ...

تا سخن امام به جایی رسید که فرمودند: کشتی شما غرق شد و فقط تو روی تخته چوبی توی اون دریای به اون بزرگی موندی... تنهای تنها

در اون لحظه تو توی دلت یه روزنه ی امیدی بود که تو رو امیدوار میکرد که نجات پیدا میکنی! درسته؟؟

فرد که تعحبش به اوج رسیده بود حرف امام رو تائید کرد و گفت: آری به همان حس غریب گفتم آیا میشود که من نجات پیدا کنم ؟

امام که با مهربانی تمام به فرد نگاه میکرد فرمود: آن نور امید همان خداست که تو او را منکری. !!
فرد در همان لحظه به خاک افتاد و شهادتین را گفت و شهادت به ولایت امیرالمومنین و فرزندانش داد و مسلمان شد. آن هم چه مسلمانی...»»

خود خدا گفته که :«نفوذ من توی دل بنده هام به اندازه ی شناخت اونها از منه»

حالا خداییش خدا چقدر توی دل ما نفوذ کرده ؟؟

البته این رو هم باید بدونید که منظور خدا از این حدیث این نبوده که ما بریم ببینیم که خداوند از چی درست شده ؟؟ یا چیه ؟؟ و ... از این مدل سوالات که آدم رو کافر میکنه!!

شاید برای هممون سوال پیش بیاد که چرا کافر میشیم با فکر کردن درباره ی موجودیت خدا ؟؟

دلیلش اینه که عقل ما آدم ها خیلی کوچیک تر از این حرفاست که بتونه خدای به اون بزرگی رو توی فضای محدود خودش جا بده.

ما باید بریم سراغ صفات خدا ، بریم سراغ این که ببینیم خدا چه چیزهایی رو دوست داره، یا چه چیزهایی میتونه ما رو بهش نزدیک کنه یا خدا رو هرچی بیشتر توی قلب ما جا کنه !!!

حالا کسی پیدا میشه که نخواد خدا به این مهربونی توی قلبش جا بده ؟؟ خدایی که به پیامبر گفت: اگر بنده های من میدونستن که من چقدر اونا رو دوست دارم از خوشحالی در جا جون میدادن {««خودمونیم این یکی خیلی عجیب بود، من خودم هم شاخ در آوردم»»}

کاش لایق باشیم که خدا حداقل سهمی از دل ما داشته باشه !

؟؟؟

ساعت16:05---22 آذر 1391

اسم وبلاگم هست وقتی خورشید طلوع می کند

آدرسش خیلی بلنده و سخت
پاسخ: خب حداقل آدرس رو توی قسمت آدرس بار وارد میکردی یا ایمیل میدادی !!!

؟؟؟

ساعت19:41---20 آذر 1391

نه آدم ها هر جوریم که باشن خدا رو حس می کنن ولی خودشون نمی خواهند او رو ببینند
پاسخ: این حرفت درسته ! اون یکی یکم اشکال داشت !!! نمیخوان چون با نفسشون مطابقت نداره ! چرا ایمیل و سایتتون رو نذاشتید ؟؟!

؟؟؟

ساعت16:34---19 آذر 1391

خدا تمام زندگی یه آدمه مگه میشه بدون خدا زندگی کرد؟؟؟مگه میشه خدا رو حس نکرد؟؟؟
پاسخ:باور کن .... خیلی ها الان این جورین! گناه نشونشه ! وقتی ما خدا رو از یاد میبریم گناه میکنیم... کاش بشه که بشناسیمش و یادش باشیم تا ازش دور نشیم !؟!!؟

حسن

ساعت20:49---6 آذر 1391

[وب سایت]

سلام خدمت شما وبلاگ قشنگي داري بابا تركانده دمت گرم خوشم امد بيستي تكي به وبلاگ منم بيا اگر با تبادل لينگ موافق بودي بم بگو متشكرم بيستي تكي www.hasan.pear.loxblog.com

حسین

ساعت22:43---5 آذر 1391

[وب سایت]

سلام علیرضا جان..وبه توهم بسیار زیبا و پرمحتواس...
با افتخار لینک شدی داداش

Elaheh

ساعت15:06---4 آذر 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام...بازم مزاحم شدم...میخواستم بگم ناراحت نشدم از دستتون اما من نمیتونم طوری رفتار کنم که دیگران بپسندن!!!من ظاهر و باطنم یه جوره اما بعضیا دوست دارن یه طور دیگه ببینن...اون دیگه به من ربطی نداره چون هر کسی من رو هرجور دوست داره میبینه و درموردم قضاوت میکنه...نمیتونم به هرسازی که هر کسی میزنه برقصم...میتونم؟؟؟من همینم...
دشمنتون هم شرمنده باشه...میدونم که قصد بدی نداشتین...
امیدوارم موفق و پیروز باشید...
یا حق...خدانگهدار

نــا گــفـــته هـا ...

وقتشه که با خدا آشتی کنیم!

درباره وبلاگ

منوي اصلي

آخرين عناوين

پیوندهای روزانه

آرشيو

موضوعات وبلاگ

نويسندگان

برچسب ها

پيوندها

امکانات وبلاگ